متن آهنگ بی بدن محسن چاوشی
آهنگساز : محسن چاوشی
تنظیم و میکس و مستر : رضا فوادیان
ترانه سرا : امید روزبه
انتشار در 26 اسفند 1402
متن آهنگ بی بدن محسن چاوشی
ببین مادر ببین مادر، ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تَن کن، همینجا شمع روشن کن
که امشب حالِ من، عین شب شامِ غربیونه
حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر، پریشونم
پریشونم که اینجایی و از چشمِ تو پنهونم
بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید
بتونم تیکه هامو تووی آغوشت بچسبونم
یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادر اینجاست
تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست
صدای گریه هاتو میشنوم، دستاتو میبینم
بهم نزدیک شو نزدیک، سنجاق سَرم اینجاست
جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم
که اهل سوختن بودم، که اهل ساختن بودم
دلم میخواست از این لحظه های سردِ بی زونی
به آغوشِ تو برگردم، اگرچه بی بدن بودم
بی بدن بودم …
ببین مادر ببین مادر، ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تَن کن، همینجا شمع روشن کن
که امشب حالِ من، عین شب شامِ غربیونه
متن آهنگ محسن چاوشی به نام بی بدن
ببین مادر ببین مادر، ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تَن کن، همینجا شمع روشن کن
که امشب حالِ من، عین شب شامِ غربیونه
حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر، پریشونم
پریشونم که اینجایی و از چشمِ تو پنهونم
بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید
بتونم تیکه هامو تووی آغوشت بچسبونم
یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادر اینجاست
تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست
صدای گریه هاتو میشنوم، دستاتو میبینم
بهم نزدیک شو نزدیک، سنجاق سَرم اینجاست
جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم
که اهل سوختن بودم، که اهل ساختن بودم
دلم میخواست از این لحظه های سردِ بی زونی
به آغوشِ تو برگردم، اگرچه بی بدن بودم
بی بدن بودم …
ببین مادر ببین مادر، ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تَن کن، همینجا شمع روشن کن
که امشب حالِ من، عین شب شامِ غربیونه